عمل و صفت نیزه دار. به نیزه مسلح بودن. نیزه وری. رجوع به نیزه دار شود. ، نیزه برداری: راضی شده از بزرگواریت دولت به یتاق نیزه داریت. نظامی. اگر دارد سر خدمتگزاری کند مانند مالک نیزه داری. شفیع (از آنندراج)
عمل و صفت نیزه دار. به نیزه مسلح بودن. نیزه وری. رجوع به نیزه دار شود. ، نیزه برداری: راضی شده از بزرگواریت دولت به یتاق نیزه داریت. نظامی. اگر دارد سر خدمتگزاری کند مانند مالک نیزه داری. شفیع (از آنندراج)
رامح. (السامی). نیزه افکن. نیزه گذار. نیزه ور. (یادداشت مؤلف). مسلح به نیزه: همه نیزه داران شمشیرزن همه لشکرآرای و لشکرشکن. دقیقی سپه بود بر میمنه چل هزار سواران زوبین ور و نیزه دار. فردوسی. چو بشنید کآمد سپاهی گران همه نیزه داران و جوشن وران. فردوسی. همیدون پیاده پس نیزه دار ابا جوشن و تیر آهن گذار. فردوسی. ز نوک نیزه های نیزه داران شده وادی چو اطراف سنابل. منوچهری. همه نیزه داران گردن فراز نشان بسته بر نیزه موی دراز. اسدی. کمندافکنان از پس خیل خویش به تیغ و زره نیزه داران ز پیش. اسدی. نیزه دارانش که از شیر نیستان کین کشند خون و آتش ز آن نی چون خیزران افشانده اند. خاقانی. رکاب است چون حلقۀ نیزه داران که عیدی به میدان خاقان نماید. خاقانی. برون رفت جوشن وری نیزه دار. نظامی. ، نیزه بردار. (ناظم الاطباء) : نبود از همه خلق جز جبرئیل به حرب حنین نیزه دار علی. ناصرخسرو
رامح. (السامی). نیزه افکن. نیزه گذار. نیزه ور. (یادداشت مؤلف). مسلح به نیزه: همه نیزه داران شمشیرزن همه لشکرآرای و لشکرشکن. دقیقی سپه بود بر میمنه چل هزار سواران زوبین ور و نیزه دار. فردوسی. چو بشنید کآمد سپاهی گران همه نیزه داران و جوشن وران. فردوسی. همیدون پیاده پس نیزه دار ابا جوشن و تیر آهن گذار. فردوسی. ز نوک نیزه های نیزه داران شده وادی چو اطراف سنابل. منوچهری. همه نیزه داران گردن فراز نشان بسته بر نیزه موی دراز. اسدی. کمندافکنان از پس خیل خویش به تیغ و زره نیزه داران ز پیش. اسدی. نیزه دارانش که از شیر نیستان کین کشند خون و آتش ز آن نی چون خیزران افشانده اند. خاقانی. رکاب است چون حلقۀ نیزه داران که عیدی به میدان خاقان نماید. خاقانی. برون رفت جوشن وری نیزه دار. نظامی. ، نیزه بردار. (ناظم الاطباء) : نبود از همه خلق جز جبرئیل به حرب حنین نیزه دار علی. ناصرخسرو
پستانداری از راسته قطاس ها (آب بازان) که یک گونه را شامل میشود در دریاهای شمالی نیمگره شمالی زمین میزید. این پستاندار مانند سایر قطاس ها بدنی ماهی کشل دارد و طول بدنش تا 6 متر میرسد. رنگ پوست بدن زرد مایل بقهوه یی است. از اختصاصات این جانور آن است که معمولا دندان نیش چپ فوقانیش نمو خارق العاده ای می یابد و بطور افقی ترشد زیاد می کند بطوریکه از دهان تا حدود 3 متر خارج میشود و شباهت کامل به نیزه تیزی دارد که در جلو سرش قرار گرفته (علت وجه تسمیه) و معمولا دندان نیش راست فوقانی بر خلاف دندان قرینه اش تحلیل یافته از بین میرود. اهالی شمال اروپا این حیوان را بمنظور استفاده از روغن و گوشتش شکار میکنند: ناروال ذو قرن ذو القرن ماهی شاخ دار کرگدن دریایی. توضیح دندان دراز این حیوان را (ختو) نامند
پستانداری از راسته قطاس ها (آب بازان) که یک گونه را شامل میشود در دریاهای شمالی نیمگره شمالی زمین میزید. این پستاندار مانند سایر قطاس ها بدنی ماهی کشل دارد و طول بدنش تا 6 متر میرسد. رنگ پوست بدن زرد مایل بقهوه یی است. از اختصاصات این جانور آن است که معمولا دندان نیش چپ فوقانیش نمو خارق العاده ای می یابد و بطور افقی ترشد زیاد می کند بطوریکه از دهان تا حدود 3 متر خارج میشود و شباهت کامل به نیزه تیزی دارد که در جلو سرش قرار گرفته (علت وجه تسمیه) و معمولا دندان نیش راست فوقانی بر خلاف دندان قرینه اش تحلیل یافته از بین میرود. اهالی شمال اروپا این حیوان را بمنظور استفاده از روغن و گوشتش شکار میکنند: ناروال ذو قرن ذو القرن ماهی شاخ دار کرگدن دریایی. توضیح دندان دراز این حیوان را (ختو) نامند